همه چیز در مورد ویلن

((موسیقی پیغامی است آسمانی که از هر فلسفه و منطق بالاتر))

همه چیز در مورد ویلن

((موسیقی پیغامی است آسمانی که از هر فلسفه و منطق بالاتر))

هارمونی چیست؟

هارمونی چیست؟
هارمونی دانشی است براس چند بخشی کردن موسیقی بر پایه حصوصیتهای آکوردها و شایستگی وصلشان به یکدیگر به قصد ساختن ملودیهای زیبا کسانی که قصد اموختن هارمونی را دارند باید به تئوری بنیادی موسیقی احاطه کامل داشته باشند در آغاز هارمونی یک دانش مقدماتی به نام - اکورد شناسی باید فرا گرفت. فاصله چیست؟ مسافت بین دو نت را فاصله میگویند.فاصله همیشه بالارونده حساب میشود به عنوان مثال برای محاسبه فاصله بین نت Do و Mi باید گفت Do- Re - Mi (فاصله سوم ) در واقع نت بم قبل از نت زیر باید بیان شود. فاصله ساده:فاصله بین دو نت که از یک اکتاو تجاوز نکند را فاصله ساده گویند فاصله ترکیبی:فواصلی که از یک اکتاو تجاوز کنند را فاصله ترکیبی گویند.
برای محاسبه فاصله های ترکیبی باید آنها را به فاصله ساده تبدیل کرد بدین صورت که نت بم را یک یا چند اکتاو به بالا برده و یا نت زیر را یک یا چند اکتاو به پایین ببریم قطعه موسیقی را باید خوب بشناسید قبل از آنکه موسیقی مورد علاقه خود را در دستگاه پخش قرار دهید باید توجه داشته باشید که شما هرگز نمی توانید روی یک قطعه موسیقی بداهه نوازی کنید مگر آنکه ساختار هارمونی و ملودی آنرا خوب بشناسید. بنابراین لازم است قبل از همراه با موسیقی روی کاغذ بدون آنکه نت یا نوشته ای داشته باشید سعی کنید ساختار هارمونی قطعه، ملودی و نیز ریتم اصلی را خیلی ساده بنویسید. دانستن هارمونی برای این مهم است که شما با توجه به آن خواهید توانست در هر میزان خیلی ساده تر بداهه نوازی کنید و بسادگی می توانید جهت حرکت ملودی خود را پیش بینی کنید و آنرا به سمت هارمونی مورد نظر هدایت کنید. از طرف دیگر دانست ملودی قطعه موسیقی می تواند به شما یادآوری کند که قطعه در کدام میزانها شروع می شود و در کجا فرود می آید، با توجه به این می توانید به راحتی در زمانهایی که قطعه فرود آمده است با جسارت بیشتری خودنمایی کنید. بدون دانستن و درک ریتم و کشش نتهای ملودی، بداهه نوازی و همراهی شما باوجود آنکه به موقع است (فراز و نشیب ملودی را می شناسید) و مشکل بد صدایی ندارد (هارمونی را می دانید)، شما نمی توانید بداهه نوازی کنید. چرا که ممکن است ریتم همراهی شما با آنچه موسیقی اصلی می زند هماهنگ نباشد و نتیجه بد آهنگ و یا حتی منجر به تغییر ریتم قطعه اصلی شود. بنابراین باید کشش نت ها یا ریتم هایی را برای همراهی انتخاب کنید که با ریتم اصلی هم آهنگی لازم را داشته باشد. بنابراین شما باید آنقدر با قطعه موسیقی مورد نظر آشنا باشید که بتوانید هر قسمت آن وارد موسیقی شده با آن همراهی کنید. به بیان دیگر باید بتوانید مثلآ هنگام استراحت بسادگی آنرا از لحاظ هندسی در ذهن خود مجسم کنید که 8 میزان اول مقدمه است، با هارمونی x, y و z پس از آن ملودی 4 میزان ادامه دارد و ... اگر بخواهیم مثال ملموس تری بزنیم باید همانند آن باشد که یک فیلم را آنقدر دیده اید که با صحنه به صحنه آن آشنا هستنید و دیالوگ هنرپیشه ها را می دانید و قرار بر این است که نه به جای هنرپیشه ها بلکه بجای شخصیت جدیدی در فیلم ظاهر شده و صحبت هایی را انجام دهید که زیبا و تکمیل کنند فیلم اصلی باشد. انتخاب صحیح ریتم هنگامی که همزمان با ملودی اصلی همراهی می کنید بسیار مهم است. ساز را برداشته و موسیقی را پخش کنید هراس به دل خود راه ندهید و سعی کنید در یک اتاق خلوت و تنها کار خود را آغاز کنید. از اینکه از موسیقی عقب بیفتید هم نگران نباشید، فراموش نکنید که باید آنقدر مهارت داشته باشید که پس از عقب افتادن از موسیقی، فوری موقعیت خود را تشخیص دهید و وارد همراهی با موسیقی شوید. برای ابتدای کار نواختن عین ملودی قطعه موسیقی اصلی می تواند مفید باشد، بنابراین عینآ با موسیقی بصورت یونسون بنوازید. بتدریج که ترس خود را از دست دادید می توانید بخصوص در فضاهای خالی یا هنگامی که خواننده می خواند ملودی های دیگری را بنوازید. نواختن آکوردها هنگام پخش موسیقی نیز می تواند شروع خوبی برای غلبه بر ترس باشد. فراموش نکنید که در هیچ سبک موسیقی - بخصوص Jazz - چیزی بنام نت اشتباه نداریم، بلکه تنها ممکن است انتخاب شما یک نت ضعیف باشد. بنابراین پس از مدتی انجام تمرینات بالا - نواختن ملودی اصلی و گرفتن آکورد - شروع به همراهی کنید. برای شروع بداهه نوازی یا همراهی سعی کنید در زمانهایی که ملودی اصلی یا خواننده فرود می آید و سکوت اختیار می کند وارد موسیقی شده بداهه نوازی کنید. از هارمونی این قسمت از موسیقی کمک بگیرد، اگر ملودی اصلی خاموش است در انتخاب ریتم ملودی بداهه، آزادی بیشتری دارید. اما اگر ملودی در حال نواخته شدن است سعی کنید ریتمی را انتخاب کنید که با موسیقی هماهنگی داشته باشد و به نوعی تکمیل کننده ریتم اصلی باشد. (به شکل دوم دقت کنید.) هرگز همانند ریتم ملودی اصلی، همراهی نکنید چرا که این ضعیفترین نوع همراهی است که می توان اجرا کرد. در ابتدای کار سعی کنید در دو یا سه قسمت از موسیقی داخل شده با آن همراهی کنید. پس از آنکه با مهارت و اعتماد بنفس کافی توانستید این کار را انجام دهید، بتدریج مدت زمان حضور خود در میان قطعه موسیقی را افزایش دهید. نکات مهمی که همواره باید بخاطر داشت 1 - خود را به همراهی در ابتدای شروع جملات ملودی با یک حرکت و ریتم خاص محدود نکنید. روشهای دیگر در مکانهای مختلف را آزمایش کنید. 2 - خود را به قسمت میانی ساز یا بخشهایی از ساز که به آن تسلط بیشتری دارید محدود نکنید. از همه وسعت ساز خود استفاده کنید. اتفاقآ کاملآ برعکس است قسمتهایی از ساز که اغلب کمتر استفاده می شود زیبایی بیشتری به همراهی شما با موسیقی می دهند. 3 - گام یا گامهای (احتمالآ اگر مدولاسیونی وجود دارد) قطعه موسیقی مورد نظر خود را باید بدانید و بتوانید خوب آنرا اجرا کنید. چرا که شناخت گام باعث می شود فرد بتواند راحت تر حرکات رفت و برگشت که برای همراهی لازم است را اجرا کنید. 4 - دینامیک همراهی خود را ثابت نگاه ندارید و همواره با احساس های متفاوت و منطبق با قطعه همرای را اجرا کنید. 5 - از آرتیکولاسیون (Articulation) یکنواخت استفاده نکید. بسیاری از مبتدی ها همواره یا لگاتو می زنند یا استکاتو و ... که این بر یکنواختی کار شما می افزاید. از تمام روشهای ممکن برای تغییر لحن نوازندگی و بیان ملودی استفاده کنید. 6 - به دستگاه پخش خوب باید گوش کنید و موزیک را بشنوید بعد اقدام به نواختن کنید. ضعف بزرگ بسیاری از افراد آن است که آنقدر حواسشان را متوجه نواختن خود می کنند که به کل، گروه و موسیقی آنها را فراموش می کنند. 7 - به موسیقی نواخته شده توسط خود هم توجه داشته باشید. ببینید که آیا فراز و نشیب های ملودی شما با ساختار قطعه موسیقی اصلی هم خوانی دارد یا خیر. 8 - برای یک مبتدی بسیار مهم هست که در ضرب های قوی میزان از نت های آکورد استفاده کند. پس اگر خواستید در ابتدای ضرب قوی نتی را بزنید حتی المقدور آنرا از نتهای آکورد آن قسمت انتخاب کنید. 9 - مغز شما ماهرتر از زبان شماست و زبان شما ماهر تر از دست شما است. شما با گوش دادن به یک موسیقی در ذهن بسادگی می توانید با آن همراهی کنید و پس از آن با زبان خود می توانید با آن بخوانید. بنابراین اگر برای شما امکان دارد بداهه نوازی خود را ضبط کنید و سپس با موسیقی اصلی گوش دهید. اینکار به پیداکردن اشکال ها و نیز ظهور ایده های جدید در بداهه نوازی کمک می کند.

کنسرتو ویولن بتهوون

ضربات کوتاه تیمپانی آغازگر موسیقی ایست که گرچه در زمان حیات مصنف خود بیش از یک بار اجرا نشد و تا سالها بعد از آفرینشش فراموش گشت، امروزه جزو زیباترین شاهکارهای ویولن به شمار می آید.
"کنسرتو ویولن بتهوون" اپوس 61 در" ر" ماژور که در سال 1806 تصنیف شد، اولین بار توسط فرانتس کلمان نواخته شد و از آنجا که پیش از اجرای عمومی اثر، فرصتی برای تمرین کافی بوجود نیامد، کلمان این اثر را در شب اجرا بدون تمرین قبلی نواخت.

عدم ارائه مطلوب اثر به شنوندگان برای اولین بار و شکست ناشی شده از آن باعث شد، مصنف تا آخرعمر کنسرتوی دیگری برای این ساز نسازد و سالها بعد از آفرینش آن، ویولونیست بزرگ ژوزسف یواخیم(1831-1906) این اثر را دوباره احیا نمود و از آنروز این کنسرتو از معروفترین شاهکارهای این ساز به شمار می آید.

راز جاودانگی این اثر بیش از هر چیز به دو عنصر " تعادل" و"غنای" موسیقی آن وابسته است. در موومان اول این کنسرتو، همواره ارکستر و تکنواز، موسیقی را بگونه ای به دست یکدیگر می سپارند که بهترین شرایط برای ادامه یا تغییرفضای آنست و هیچگاه همنوایی این دو با یکدیگر در به اوج رسیدن و فرود آمدن ها با یکدیگر، باعث بوجود آمدن شکاف در موسیقی نمی گردد.


تکنواز در زیباترین لحظات موسیقی از همراهی ارکستر بهره می جوید. چه آنگاه که تریوله های زیبای او در موومان اول با نجوای زیرکانه ارکستر همراه می گردد و چه آنگاه که با نواختن تریل های پیاپی وسوسه انگیز، ارکستر را برای نواختن موسیقی آن با خود همراه می سازد.

در میانه اولین موومان، گویی موسیقی باز آغازمی گردد. همانند اول بار، که تکنواز با لحنی خجولانه و آرام به میان آمد، موسیقی همانگونه و از بم ترین نت های ویولن آغاز می گردد. اما این بار تکنواز موسیقی را به چنان درجه ای از غنای خود می رساند که تنها با تعمق در آن می توان از کمال آن آگاه شد.

در سراسر این موومان، همواره بیشترین نقش را، لحن کششی و آوازگونه آن بیان می دارد که در تناسب کامل با ویولن و امکانات صدایی آن است و غنای موسیقایی این اثر در درجه اول وابسته به این لحن است و این شاهکار همواره به صورت ملودی های آوازگونه در ذهن به خاطر می آید.

روح موسیقایی موجود در این اثر، هیچگونه تاثر ازعواملی، جز از آنچه که می تواند "موسیقی ناب" نامیده شود، ندارد وبدین روی، هیچگاه در طول تاریخ آفرینش این اثر، تکنوازانی که به سطح والای شعور موسیقایی و تکامل در آن نرسیده اند، از اجرای آن سرافراز بیرون نیامده اند و همواره دستیابی به قله غنای موسیقایی آن، کلید کامیابی آن بوده است.

در این میان، عنصر" تعادل" میان تکنواز و ارکستر که پیشتر به آن اشاره شد، کمک شایانی در بوجود آوردن شرایط، برای بیان این موسیقی ناب فراهم می سازد و این ویژگی جالب این اثر است.

استفاده از دامنه وسیع صوتی ویولن و بخصوص بهره گیری از اکتاوهای بالایی این ساز وهمینطور استفاده از امکان نواختن گلیساندوهای زیبا و نت های فلاژوله (هارمونیک) درخشان خاص ویولن در جابجای این اثر، از دیگر عوامل دلنشینی این موسیقی است.

کادانس های زیبایی برای این اثر توسط نوازندگان معروف ساخته شده است. اولین آنها از لحاظ تاریخی، مربوط به یواخیم است. لئوپولد آوئر، فریتس کرایسلر نیز هر یک کادانس هایی را برای این کنسرتو ساخته اند که امروزه اجرای این کادانس ها، تبدیل به جزو لاینفک این اثر شده است.

در موومان دوم پس از تمی کوتاه که زهی های ارکستر آن را بسط می دهند، تکنواز به همراهی بادی ها شروع به بیان مقدمه ای می نماید که در نهایت ارکستر را به اوج می رساند. در اینجا گرچه زهی ها، همراه بادی ها می نوازند اما نقش آنها در کنار این گروه است.

در واقع اندیشه مصنف در این موومان، بعد از این اولین اوج ارکستر، توسط تکنواز آشکار می گردد. در اینجا تکنواز عمده ترین نقش را در بیان موسیقی دارد وبا زیبایی وصف ناپذیری شروع به بسط موسیقی که از آغاز این موومان دنبال گشته بود، می نماید.

دومین موومان این اثر در انتها، بدون قطع به موومان آخر متصل می گردد. روندویی شاداب برای موومان سوم، که پس از بارها و بارها شنیده شدن همچنان تازگی دارد وهمانند سایر روندوهای بتهوون، نهایت استادی او را در ساخت این فرم از موسیقی به اثبات می رساند. درسراسر این موومان، گویی تکنواز و ارکستر به بازی با یکدیگر مشغولند.

پس از چند بار که ملودی شوخ این قسمت توسط تکنوازوارکستر گسترش یافت و تکرار گشت، تکنواز تمی دلفریب و بخاطر ماندنی می نوازد و در اینجا نیز، فاگوت به همراهی با او می پردازد و فضای موسیقایی دلنشینی فراهم می گردد.
آخرین موومان این کنسرتو که در سنین جوانی آهنگساز تصنیف گشته، بی شک از بهترین و بی نقص ترین روندوهایی است که در قرن نوزدهم ساخته شده است و به بهترین شکل و در شکوه تمام توسط تکنواز و ارکستر پایان می پذیرد. امروزه از این کنسرتو، اجراهای فراوانی انجام گشته و نوازندگان معروف اجراهای زیبایی را از آن بعمل آورده اند.

معرفی یک اجرا

از زیباترین این اجراها، می توان به اجرایی اشاره نمود که دو استاد بزرگ موسیقی قرن، یاشا هایفتز و آرتور توسکانینی، به همراهی ارکستر سمفونیک - ان بی سی- ازاین اثر بعمل آورده اند.  

در این اجرا که از رهبری فوق العاده حرفه ای توسکانینی برخوردار است، ارکستر در توازون کامل با سولیست می باشد و تمامی فراز و فرودهای آن با دقت و وسواس تمام رهبر، انجام می گردد.

هایفتز نیز نهایت ظرافت را، در نواختن تک تک جملات این موسیقی به انجام می رساند و می توان گفت از هیچ جمله ای به سادگی نمی گذرد مگر آنکه حق مطلب آنرا بجا آورده باشد و زیبایی موجود در آن جمله را بخوبی به معرض اجرا گذاشته باشد. در این اجرای هیستوریک، هایفتز کادانس تکنیکی و زیبایی را که آوئر برای این اثر ساخته با تسلط کامل می نوازد.

تکنیک بالای هایفتز، زیبایی و ظرافت گلیساندوهایی که توسط او اجرا می گردد و اجرای نوانس های خاص موسیقایی ، که از شاخصه های سبک هایفتز در نوازندگی ویولن می باشد، ازآن اجرایی ماندگار در تاریخ ویولن ساخته است.