یوهان سباستین باخ عضوی از شگفتآورترین تبار موسیقایی تمام اعصار بود. در زمانی بیش از ۲۰۰ سال، خاندان باخ توانست دوازده نوازنده و آهنگساز شایسته و توانا را تربیت نماید. این بازهٔ زمانی دورانی بود که کلیسا، دولت محلی و طبقهٔ اشراف، حمایتی قابلتوجه از ساخت موسیقی به شکل حرفهای در سرزمینهای آلمانیزبان و بخصوص در بخشهای غربی تورینگن و ساکسونی، به عمل میآوردند. پدر سباستین، یوهان آمبروزیوس باخ، نوازندهٔ چیرهدست ویولن، ترومپتزن دربار و رهبر دستهٔ نوازندگان شهری در آیزناخ – شهری با جمعیت ۶۰۰۰ نفر - در تورینگن آلمان، میزیست. وظیفهٔ او در این شهر، تنظیم موسیقی غیرروحانی و شرکت در موسیقی کلیسایی بود. عموهای سباستین همگی در موسیقی حرفهای بودند که از ارگنواز کلیسا تا نوازندهٔ دستهٔ موسیقی بارگاه شاهی تا آهنگساز در میان آنها یافت میشد. اسناد امروزی مشخص میکنند که نام باخ در آن زمان میرفت تا به معادلی برای موسیقیدان تبدیل شود.
مادر او در سال ۱۶۹۴ و پدرش سال بعد درگذشت. کودک ۱۰ سالهٔ یتیم به دست برادر بزرگترش یوهان کریستف باخ که آن موقع بیست و چند ساله بود، سپرده شد. وی در اوردروف - شهری در حوالی محل زندگی پدر و مادر باخ - ارگنواز بود. او در منزل برادرش به نسخهبرداری، مطالعه و اجرای موسیقی پرداخت و مشخصاً تحت آموزش ارزشمند وی قرار گرفت. این مساله او را با آثار موسیقیدانان بزرگی که در آن دوران از جنوب آلمان برخاسته بودند، مواجه ساخت که از میان آنان میتوان به پاکلبل و فروبرگر اشاره نمود. همچنین، رویارویی او با موسیقی شمال آلمان و نوازندگان فرانسویای چون لولی، لویی مارشان و مارین مارای محتمل است. باخ کوچک احتمالاً ناظر و دستیار فرآیند تعمیر و نگهداری ارگها بودهاست که این مقدمهای میگردد بر فعالیت حرفهای تمامْعمر او بعنوان مشاور ساخت و بازساخت ارگها. در آگهی درگذشت باخ به این نکته اشاره شده است که وی زمانی به نسخهبرداری آثار برادرش میپرداخته است ولی به دلیل اینکه آن نُتنوشتهای موسیقی ارزشمند بودهاند و جزو اموال شخصی محسوب میگشتهاند، یوهان کریستف، باخ جوان را از رونویسنمودن آنها بازداشت.
در ۱۴ سالگی سباستین توانست به همراه دوست و هممدرسهای خود، گئورگ اُرْدمان، کمکهزینهٔ تحصیلیای برای درسخواندن در مدرسهٔ معتبر سنت میکائیل در لونهبورگ دریافت کند. لونهبورگ با هامبورگ، بزرگترین شهر آلمان، فاصلهٔ چندانی نداشت. احتمالاً باخ به همراه دوستش مسافت طولانی از اوردروف تا لونهبورگ را بخشی پای پیاده و بخشی با کالسکه طی کردهاند. دو سالی که وی در لونهبورگ و در مدرسهٔ سنتمیکائیل حضور یافت، دوران حساسی برای او به نظر میرسد که طی این دوره بیش از آنی که در تورینگن ممکن بود، با نحلههای متفاوت فرهنگ اروپایی رویارو گشت. علاوه بر خوانندگی به عنوان کاپلا در دستهٔ کر، نواختن ارگ سه صفحهکلیدی و هارپسیکورد مدرسه توسط وی محتمل بنظر میرسد. همچنین، او احتمالاً زبان فرانسوی و ایتالیایی را آموخته و بسترسازی آموزشی کاملی در زمینهٔ خداشناسی، زبان لاتین، تاریخ، جغرافیا و فیزیک کسب نموده است. در این مدرسه، او در جمع پسران اشرافزادگان شمال آلمان که جهت آمادهشدن برای مشاغل مهمی در زمینهٔ دیپلماسی، حکومت و نظام به این مدرسهٔ برگزیده فرستاده شده بودند، قرار گرفت. بنظر میرسد که وی با ارگنوازان مشغول در شهرهای نزدیک لونهبرک، ملاقاتهایی داشته اشت که از آنها میتوان به گئورگ بوم در یوهانسکیرشه اشاره کرد. همچنین، باخ جوان دستکم یک بار جهت شنیدن ارگنوازی راینکین، رنج طیکردن فاصلهٔ صد کیلومتری تا هامبورگ را با پای پیاده، بر خود هموار کرده است. از دیگر ارگنوازانی که وی در هامبورگ ملاقات کرده است میتوان به براهنس اشاره نمود. از طریق این موسیقیدانان، به احتمال، وی توانسته است به بزرگترین سازهایی که تا آن دوران عمر دیده و نواخته بود، دسترسی یابد. همچنین آشنایی وی با مکتب موسیقی شمال آلمان و بخصوص آثار دیتریش بوکستههود و مقولاتی در نظریهٔ موسیقی که در تسلط این مردان بود، محتمل است.
یوهان سباستیَن باخ (۲۱ مارس ۱۶۸۵ - ۲۸ ژوئیه ۱۷۵۰). آهنگساز و اُرگنواز پرکار آلمانی است که آثار روحانی و غیرروحانیاش برای دسته آواز، ارکستر و تکسازها تقریباً تمام انواع متفاوت موسیقی باروک را مجموع کرده و این نوع موسیقیایی را به بلوغ خویش رسانیده است. با وجود اینکه او شکل تازهای از موسیقی را ارائه نکرد، ولی توانست که سبکِ شایع در موسیقی آلمان را با فنون قوی و خیرهکنندهٔ کنترپوان، غنی سازد. این فنون بر تنظیم چیدمان هارمونیک و موتیفی در مقیاس خُرد و وسیع و همچنین سازواری (adaptation) ریتمها و بافتهای برگرفته از موسیقی کشورهای دیگر چون ایتالیا و فرانسه، مبتنی بود.
لطافت قوی موسیقی باخ و گستردگی حاصل هنر وی، او را به عنوان یکی از بزرگترین آهنگسازان غرب در سنت تُنال مشهور ساخته است. با توجه به عمق معنایی، قوّت فنی و زیبایی هنرمندانه، آثاری چون کنسرتوهای براندنبورگ، سوئیتها و پارتیتاها برای ساز کلاویهای، مس در سی مینور، پاسیون به روایت متای قدیس، پیشکش موسیقایی، هنر فوگ و تعداد فراوانی کانتات که ۲۲۰تا از آنها برجامانده است، را میتوان نام برد. نمونهای از این ویژگی سبکگرایانه را در قطعهٔٔ زیر، در همسرایی «شکوه خداوند هماره در اوج باد» (به آلمانی:
«Ehre sei Gott in der Höhe») از ارتاریوی کریسمس، تصنیفشده به سال ۱۷۳۴ طی دوران بلوغ هنری وی، میتوان مشاهده کرد.