یاشا هایفتز (Jascha Heifetz) در دوم فوریه 1901 در "ویلنا"ی روسیه به دنیا آمد و در83 سال از 86 سال عمر خود به نوازندگی ویولن پرداخت. او درآغازدر سه سالگی نخستین آموزشهای خود را از پدرش و درپنج سالگی ازایلیا مالکین فرا گرفت. درهفت سالگی اولین کنسرت خود را در کوونو"Kovno " با اجرای کنسرتو ویولن مندلسون به مورد اجرا گذاشت و در سال 1910 در سن پترزبورگ به فراگیری ویلن نزد آوئرLeopold Auer" " پرداخت.
دیدگاه مدرن او نسبت به آثار موسیقایی آهنگسازان معاصر و گذشته، اجراهای بی نقص و در نهایت سطح تکنیک نواختن، فراگیری ویلن در کودکی، وجود نبوغ سرشار در موسیقی، آموزش گرفتن صحیح نزد هنرمندانی چون لئوپود آوئر، تمرینهای مستمر روزانه و حرکت به سوی دنیای غرب و بهره مندی از امکانات فراوان آن از مهمترین عواملی هستند که پدید آورنده "ویولنیست قرن" گردیدند.
خانواده هایفتز پس از مشکلات بسیاری به امریکا مهاجرت کردند ویاشا هایفتزدر 27 اکتبر 1917 اولین اجرای خود در امریکا را درCarnegie hall در سن 16 سالگی با مهارت تمام برگزار نمود. از نکات قابل ذکر در مورد هایفتز، تعداد اجراهای historic در کارنامه او می باشد که می توان گفت بیشترین تعداد اجرای هیستوریک دنیا را داراست. در اکثرموارد، بهترین اجرای موجود از یک اثر متعلق به هایفتزمی باشد.
صدای بسیار شفاف، توانایی حداکثر صداگیری از ساز و همینطور آرشه های استکاتو با تمبر خاص صدای استکاتوی هایفتز از ویژگی های آرشه کشی اوست. استفاده فراوان از تکنیک زیبای گلیساندوی ویولن و انتخاب انگشت گذاری هایی (edit) برای دست چپ که بیشترین استفاده از این تکنیک را بنماید و نواختن منحصر به فرد تریل ها بعضی دیگراز شاخص های نوازندگی اومی باشد.
یکی از موارد جالب در اجراهای هایفتز، باقی ماندن در نقاط اوج قطعات موسیقی و رها نساختن سریع آنهاست. مانند، اجرای تعداد بسیار بیشتری ازآنچه "سن سان" در قطعه روندو کاپریچیو برای ترموله نت" می" نوشته است و قبل اجرای سریع گام کروماتیک پایین رونده هایفتز می نوازد. نمونه هایی از این دست نشانگر خصوصیت شناسایی و رها نساختن نقاط اوج در موسیقی است. قسمتی از "روندو کاپریچیو" اثر سن سان
از موارد جالب دیگر در نوازندگی او که در ابتدا به نظر می آید، سریع شنیده شدن اجرا های اوست. البته به طور عمومی او تمپوهای قطعات را تا حدودی بالاتر از سایر نوازندگان برای اجرا انتخاب می کرد و با این کار باعث به وجود آوردن نوعی هیجان و نشاط در اجراها می گشت. ولی نکته ای که باعث می گردد تا بعضی شنوندگان این آثار را بسیار سریعتر از آنچه اجرا شده در ذهن بشنوند نواختن بسیار تمیز و فنی اوست. پاکیزه نواختن موسیقی که عامل از بین برنده بسیاری از گره ها در ذهن شنوندگان است
باعث می شود تا اجراها را سریعتر از آنچه هست در ذهن تلقی کنند.
نوازندگی او گاهی همراه با حذف یا تغییرهای آگاهانه و با جسارت پارتیتور سولو یا ارکستر در نقاطی از قطعه بود که اجراهای او را متمایز از دیگران می ساخت و نشانگر دیدگاه اودر موسیقی مورد اجرایش بود. مثل حذف قسمتی از پارتیتور ارکستر در کنسرتو ویولن های شماره 4و5 ویوتامپس و وینیاوسکی شماره 2 ویا حذف کامل یک موومان از سمفونی اسپانیول و یا تغییراتی که در آثاری چون شاکُنِ ویتالی و باخ داده است.
هایفتز در همکاری و"انتخاب" رهبران ارکستر دقت و وسواس بسیاری نشان می داد وهمواره از رهبرانی که دارای دیدگاه مشترک فکری با او بودند استفاده می نمود. سلیقه هایفتز در هنگامی که اثری را با ارکسترمی نواخت کاملأ مشهود است. او در واقع پارتیسون ارکستر را طبق نگرش خود تصحیح می کرد. این امر را در دونوازی های او با پیانیست ها و همچنین سایر گروه های سازی نیز شاهدیم.
او با رهبران ارکستری کار می کرد که برخلاف بسیاری از دیگر رهبران که به دنبال پرشماره کردن رپرتوار خود هستند، در پی اجراهای بی نظیر از آثار بوده اند که این مورد باعث تمرکز بیشتر آنها در اجرای هر قطعه می گشت.
هایفتز بسیاری از آثار ارکستری یا فولکلور زیبا را برای ویولن و پیانو تنظیم و بازنویسی نموده است. ازمیان آنها می توان به قطعات saber dance ، از باله "گایانه" خاچاطوریان، "زنبور عسل" از اثر "تزار سلطان" کورساکف، "هورا استکاتو" دینیکو و ... اشاره کرد. همچنین او کادانس بسیار عالی و زیبایی برای ویولن کنسرتوی برامس نوشته است. .
اهتمام هایفتزدر ضبط و اجرای بسیاری از آثار فراموش شده چون کنسرتو ویولن های "کونوس" و "بروخ" شماره 2 باعث احیای مجدد و مانگاری آنها شده است.
وجود یک رپرتوار بسیار کامل و فراگیر از آهنگسازان باروک گرفته تا موسیقی دانان مدرن معاصر و اجراهای فنی از هریک از این آثار دوره های مختلف نشانگر استادی و شناخت بالای او در فهم موسیقی های دوران های مختلف است. وجود 65عددCD موسیقی در مجموعه ای تحت عنوان “Heifetz Collection” که توسط کمپانی RCA/BMG منتشر گردیده، مؤید این گفته است.
مهمترین عنصری که او را از سایر نوازندگان متمایز می سازد، شنیده شدن و حضوردائمی عنصری به نام "هایفتز" و سبک نواختن منحصر به فرد اودر طول اجرای موسیقی است. صدای ساز اوهمواره قبل ازشنیده شدن موسیقی آهنگساز شنیده می شود. نواختن او ذهن شنونده را دایمأ معطوف به سطح بالای تکنیک و شیوه نوازندگی فوق العاده او می گرداند. برجستگی حضور او در هنگام نواختن باعث می شود، تا شنونده مرتبأ یک لحن و تفکر موسیقایی را از زبان آهنگسازان مختلف بشنود. این باعث می شود تا هایفتز از صورت یک استاد کار ماهر در فن نوازندگی ساز خارج شده و به درجه بالاتری که "آفرینندگی و قرائت مجدد" از اثر هنریست برسد. جالب اینجاست که او حتی در اجراهای اولیه خود در سنین جوانی صاحب سبک بوده است. او در سال 1934 در سفری به سرزمین مادریش روسیه به همراهی پیانوی امانوئل بی 13کنسرت در مدت 17 روز اجرا نمود.
درسال 1961، هایفتز به همراهی نوازندگانی چون "پیاتی گُرسکی" و "پریم روس" که هریک از بهترین نوازندگان توانمند در ساز تخصصی خود بودند، اقدام به اجرای " تریو" ها، "کووارتت" ها و سایر گروه نوازی ها نمود که این مجموعه ها شامل آثاری از موزار، اشپور، مندلسون، شوبرت، برامس، دوراک، فرانک و آرنسکی بوده و بسیار شنیدنی و دلنشین است.
هایفتز سال های زیادی درامریکا در دانشگاه به تدریس ویولن پرداخت و در1961 به مقام پرفسوری در این ساز در دانشگاه کالیفرنییای جنوبی نائل آمد. او مستر کلاسهای بسیاری را برای دانشجویان ویولن برگزار نموده است.
آخرین ضبط او مربوط به سال 1972است که به رسیتال نهایی معروف می باشد. هایفتزدر این مجموعه آثاری از فرانک، اشتراوس، باخ، دبوسی و... را نواخته است. در سالهای 1973تا 87 او به تدریس، دیدار با هنرمندان واجراهای گروهی با آنها پرداخت. او سرانجام پس از چندین دهه تلاش در راه اعتلای سطح موسیقی، در دهم دسامبر 1987در لس آنجلس در گذشت.
نواختن او سرمشق بسیاری از ویولنیست های بزرگ امروز چون ایتزاک پرلمن، فریدمن و... بوده است. اوهمچون دریایی است که تمامی نوازندگان در قرن اخیر ویلن بطور مستقیم و غیر مستقیم از نواختن اوبهره برده اند. قسمتی از مومان اول کنسرتو ویولون سیبلیوس
آفرینش مفهوم نو از سطح کمال در ویرتوزیته ویولن مدیون زحمات و اجراهای "یاشا هایفتز" در قرن اخیربوده است. بسیاری از نوازندگانی که تا پیش از ظهور او ویرتوزویلن نامیده می شدند پس از اجراهای او دیگر شایسته این مقام به نظر نمی رسیدند.
HH's British Album is Released in the US
Due to a hitch in production, the United States release of Hilary Hahn's new, Brit-themed album was a little late in coming. On September 28, however, the record hit stores across the country. That evening, this reporter had a chance to speak with the violinist via telephone; she was celebrating in a Milwaukee hotel room.
Q: It doesn't sound like much of a party. What's up?
A: (chuckles) I just checked in after a long day of travel, and I'm pretty beat. I have a rehearsal tomorrow afternoon. Sleep is of the essence, so this celebration consists of cake and orange juice, in front of the TV.
Q: What makes this album different from your previous releases?
A: This is the first "theme" disc I've assembled. It was a coincidence: I was interested in recording the Elgar violin concerto, but that piece is substantial and doesn't leave room for a second complete concerto on the same album. The Lark Ascending had been my mom's favorite composition for years – at one point, my dad gave her a cassette containing many different Lark interpretations, and she listened to it so frequently that the tape unraveled. It turned out to be the right length to pair with the Elgar, and with the opportunity to record this album with the London Symphony Orchestra and Sir Colin Davis, everything seemed to fall into place. In this context, it's ironic that I'm American by definition – I'm actually 75% British by descent. See, I do match this album, after all!
Q: I see you've dedicated this project to your parents. Why is that?
A: I have them to thank for my British heritage, for one. Additionally, I thought of them a lot while I was making this record: my first memory of the Elgar is listening to it on the radio during a long road trip with my dad, and of course I always associate the Lark with my mom, for the abovementioned reason. Most of all, they've done a lot for me over the years, and I felt that dedicating an album to them – a personal one, which I was proud of – was the least I could do to show my appreciation.
Q: I also noticed that your introduction is in the form of a poem. I don't think I've seen that before.
A: In the course of attempting to write my intro in paragraph form, I kept returning to a few distinct words and phrases; they eventually morphed into a poem. I didn't set out to make a statement or to inflate my abilities beyond what they are – this was simply the best way for me to get across what was in my head.
Q: One last question, then I'll let you get back to your cake: What do you hope listeners will get out of this recording?
A: I wanted to show people two different ends of the British violin-repertoire spectrum. I hope that they'll fall in love with the lyricism of these works. Both of these pieces are performed far too rarely, and I'd be thrilled if, after hearing this album, listeners would go out and explore other works by these composers – Elgar's Dream of Gerontius, for one. Lastly, it would be wonderful if audience members try reaching their own conclusions about the stories each of these pieces tell. While music history is a crucial part of every musician's training, the audience doesn't always have to listen through the composer's – or even the performer's – ears.