سمفونی به انگلیسی symphony از کلمه یونانی Συμφωνία گرفته شدهاست.
در موسیقی کلاسیک سمفونی به قطعهایی ارکسترال گفته میشود که از چند بخش مجزا به نام موومان تشکیل شده باشد. هر سمفونی دارای فرم سونات است.فرم سونات در حقیقت همان فرم چهار بخشی یا چار موومان است. قدمت آن به قرن هیجدهم میلادی در اروپا باز میگردد. یوهان سباستین باخ، موتزارت، هایدن و بتهوون در شکل گیری آن تأثیر به سزایی داشتهاند.
هارمونی چیست؟
هارمونی دانشی است براس چند بخشی کردن موسیقی بر پایه حصوصیتهای آکوردها و شایستگی وصلشان به یکدیگر به قصد ساختن ملودیهای زیبا کسانی که قصد اموختن هارمونی را دارند باید به تئوری بنیادی موسیقی احاطه کامل داشته باشند در آغاز هارمونی یک دانش مقدماتی به نام - اکورد شناسی باید فرا گرفت. فاصله چیست؟ مسافت بین دو نت را فاصله میگویند.فاصله همیشه بالارونده حساب میشود به عنوان مثال برای محاسبه فاصله بین نت Do و Mi باید گفت Do- Re - Mi (فاصله سوم ) در واقع نت بم قبل از نت زیر باید بیان شود. فاصله ساده:فاصله بین دو نت که از یک اکتاو تجاوز نکند را فاصله ساده گویند فاصله ترکیبی:فواصلی که از یک اکتاو تجاوز کنند را فاصله ترکیبی گویند.
برای محاسبه فاصله های ترکیبی باید آنها را به فاصله ساده تبدیل کرد بدین صورت که نت بم را یک یا چند اکتاو به بالا برده و یا نت زیر را یک یا چند اکتاو به پایین ببریم قطعه موسیقی را باید خوب بشناسید قبل از آنکه موسیقی مورد علاقه خود را در دستگاه پخش قرار دهید باید توجه داشته باشید که شما هرگز نمی توانید روی یک قطعه موسیقی بداهه نوازی کنید مگر آنکه ساختار هارمونی و ملودی آنرا خوب بشناسید. بنابراین لازم است قبل از همراه با موسیقی روی کاغذ بدون آنکه نت یا نوشته ای داشته باشید سعی کنید ساختار هارمونی قطعه، ملودی و نیز ریتم اصلی را خیلی ساده بنویسید. دانستن هارمونی برای این مهم است که شما با توجه به آن خواهید توانست در هر میزان خیلی ساده تر بداهه نوازی کنید و بسادگی می توانید جهت حرکت ملودی خود را پیش بینی کنید و آنرا به سمت هارمونی مورد نظر هدایت کنید. از طرف دیگر دانست ملودی قطعه موسیقی می تواند به شما یادآوری کند که قطعه در کدام میزانها شروع می شود و در کجا فرود می آید، با توجه به این می توانید به راحتی در زمانهایی که قطعه فرود آمده است با جسارت بیشتری خودنمایی کنید. بدون دانستن و درک ریتم و کشش نتهای ملودی، بداهه نوازی و همراهی شما باوجود آنکه به موقع است (فراز و نشیب ملودی را می شناسید) و مشکل بد صدایی ندارد (هارمونی را می دانید)، شما نمی توانید بداهه نوازی کنید. چرا که ممکن است ریتم همراهی شما با آنچه موسیقی اصلی می زند هماهنگ نباشد و نتیجه بد آهنگ و یا حتی منجر به تغییر ریتم قطعه اصلی شود. بنابراین باید کشش نت ها یا ریتم هایی را برای همراهی انتخاب کنید که با ریتم اصلی هم آهنگی لازم را داشته باشد. بنابراین شما باید آنقدر با قطعه موسیقی مورد نظر آشنا باشید که بتوانید هر قسمت آن وارد موسیقی شده با آن همراهی کنید. به بیان دیگر باید بتوانید مثلآ هنگام استراحت بسادگی آنرا از لحاظ هندسی در ذهن خود مجسم کنید که 8 میزان اول مقدمه است، با هارمونی x, y و z پس از آن ملودی 4 میزان ادامه دارد و ... اگر بخواهیم مثال ملموس تری بزنیم باید همانند آن باشد که یک فیلم را آنقدر دیده اید که با صحنه به صحنه آن آشنا هستنید و دیالوگ هنرپیشه ها را می دانید و قرار بر این است که نه به جای هنرپیشه ها بلکه بجای شخصیت جدیدی در فیلم ظاهر شده و صحبت هایی را انجام دهید که زیبا و تکمیل کنند فیلم اصلی باشد. انتخاب صحیح ریتم هنگامی که همزمان با ملودی اصلی همراهی می کنید بسیار مهم است. ساز را برداشته و موسیقی را پخش کنید هراس به دل خود راه ندهید و سعی کنید در یک اتاق خلوت و تنها کار خود را آغاز کنید. از اینکه از موسیقی عقب بیفتید هم نگران نباشید، فراموش نکنید که باید آنقدر مهارت داشته باشید که پس از عقب افتادن از موسیقی، فوری موقعیت خود را تشخیص دهید و وارد همراهی با موسیقی شوید. برای ابتدای کار نواختن عین ملودی قطعه موسیقی اصلی می تواند مفید باشد، بنابراین عینآ با موسیقی بصورت یونسون بنوازید. بتدریج که ترس خود را از دست دادید می توانید بخصوص در فضاهای خالی یا هنگامی که خواننده می خواند ملودی های دیگری را بنوازید. نواختن آکوردها هنگام پخش موسیقی نیز می تواند شروع خوبی برای غلبه بر ترس باشد. فراموش نکنید که در هیچ سبک موسیقی - بخصوص Jazz - چیزی بنام نت اشتباه نداریم، بلکه تنها ممکن است انتخاب شما یک نت ضعیف باشد. بنابراین پس از مدتی انجام تمرینات بالا - نواختن ملودی اصلی و گرفتن آکورد - شروع به همراهی کنید. برای شروع بداهه نوازی یا همراهی سعی کنید در زمانهایی که ملودی اصلی یا خواننده فرود می آید و سکوت اختیار می کند وارد موسیقی شده بداهه نوازی کنید. از هارمونی این قسمت از موسیقی کمک بگیرد، اگر ملودی اصلی خاموش است در انتخاب ریتم ملودی بداهه، آزادی بیشتری دارید. اما اگر ملودی در حال نواخته شدن است سعی کنید ریتمی را انتخاب کنید که با موسیقی هماهنگی داشته باشد و به نوعی تکمیل کننده ریتم اصلی باشد. (به شکل دوم دقت کنید.) هرگز همانند ریتم ملودی اصلی، همراهی نکنید چرا که این ضعیفترین نوع همراهی است که می توان اجرا کرد. در ابتدای کار سعی کنید در دو یا سه قسمت از موسیقی داخل شده با آن همراهی کنید. پس از آنکه با مهارت و اعتماد بنفس کافی توانستید این کار را انجام دهید، بتدریج مدت زمان حضور خود در میان قطعه موسیقی را افزایش دهید. نکات مهمی که همواره باید بخاطر داشت 1 - خود را به همراهی در ابتدای شروع جملات ملودی با یک حرکت و ریتم خاص محدود نکنید. روشهای دیگر در مکانهای مختلف را آزمایش کنید. 2 - خود را به قسمت میانی ساز یا بخشهایی از ساز که به آن تسلط بیشتری دارید محدود نکنید. از همه وسعت ساز خود استفاده کنید. اتفاقآ کاملآ برعکس است قسمتهایی از ساز که اغلب کمتر استفاده می شود زیبایی بیشتری به همراهی شما با موسیقی می دهند. 3 - گام یا گامهای (احتمالآ اگر مدولاسیونی وجود دارد) قطعه موسیقی مورد نظر خود را باید بدانید و بتوانید خوب آنرا اجرا کنید. چرا که شناخت گام باعث می شود فرد بتواند راحت تر حرکات رفت و برگشت که برای همراهی لازم است را اجرا کنید. 4 - دینامیک همراهی خود را ثابت نگاه ندارید و همواره با احساس های متفاوت و منطبق با قطعه همرای را اجرا کنید. 5 - از آرتیکولاسیون (Articulation) یکنواخت استفاده نکید. بسیاری از مبتدی ها همواره یا لگاتو می زنند یا استکاتو و ... که این بر یکنواختی کار شما می افزاید. از تمام روشهای ممکن برای تغییر لحن نوازندگی و بیان ملودی استفاده کنید. 6 - به دستگاه پخش خوب باید گوش کنید و موزیک را بشنوید بعد اقدام به نواختن کنید. ضعف بزرگ بسیاری از افراد آن است که آنقدر حواسشان را متوجه نواختن خود می کنند که به کل، گروه و موسیقی آنها را فراموش می کنند. 7 - به موسیقی نواخته شده توسط خود هم توجه داشته باشید. ببینید که آیا فراز و نشیب های ملودی شما با ساختار قطعه موسیقی اصلی هم خوانی دارد یا خیر. 8 - برای یک مبتدی بسیار مهم هست که در ضرب های قوی میزان از نت های آکورد استفاده کند. پس اگر خواستید در ابتدای ضرب قوی نتی را بزنید حتی المقدور آنرا از نتهای آکورد آن قسمت انتخاب کنید. 9 - مغز شما ماهرتر از زبان شماست و زبان شما ماهر تر از دست شما است. شما با گوش دادن به یک موسیقی در ذهن بسادگی می توانید با آن همراهی کنید و پس از آن با زبان خود می توانید با آن بخوانید. بنابراین اگر برای شما امکان دارد بداهه نوازی خود را ضبط کنید و سپس با موسیقی اصلی گوش دهید. اینکار به پیداکردن اشکال ها و نیز ظهور ایده های جدید در بداهه نوازی کمک می کند.
صحبت و بحث در رابطه با ساختار و پدیده ای به نام ویولن کار ساده ای نیست، هرچند که در دوره های مختلف به طریقی آنرا مطرح کرده اند و میل عمومی بر این بوده است که ویولون را در معیار و قالبی تقریبا مشخص تعریف و تعیین کنند، اما این موضوع همچون سایر پدیده های هستی فقط در حد و حدود چهار چوبهایی که ما خود آنها را قانون و اصل نامیده ایم قابل توضیح است.
آنچنان که دانش و علمی که از آن صحبت می کنیم نمی تواند آنچه را که در اطراف ما وجود دارد و در گذر این هستی بیکران است به معنی حقیقی اش تحلیل و بررسی کند. فقط آنقدر که می توانیم از آن می فهمیم و توانی که از آن سخن می گوییم چیزی است که خود آنرا ساخته و پرداخته ایم.
پس در نهایت معرفی و صحبت در مورد آنچه را که با آن در برخوردیم و در درجه اهمیت برای موضوع پردازی است بوسیله قوانینی شناخته و تثبیت می گردند، که ما خود آنها را درک و خلق کرده ایم و می تواند این درک و استنباط الزاما حقیقتی نباشد که وجود دارد و یا تمام آن حقیقتی نباشد که در بطن پدیده ها وجود دارد.
از این رو همچون سایر انسانها که در رابطه با این دانش و هنر تلاشهای فراوانی می کنند ما نیز به سبب دریافتمان از آنچه در این رابطه کسب کرده ایم، می توانیم در پیرو گذشتگان به این موضوع بپردازیم.
همه چیز از آنجا شروع می شود که انسان می خواهد خلق کند و برای آن به درون هر آنچه که تا آن لحظه در برخورد و تعامل با او بوده است کشیده می شود، تا پایه و اساس آفریدن را تا حدودی بیاموزد. در نهایت او چون نمی تواند کاملا از این بررسی راضی و خرسند باشد و این ناکامی به دلایل متعددی می تواند او را نا امید سازد، سعی در سطحی تر دیدن مسائل می کند تا بتواند آن را به عرصه ظهور در آورد؛ راهی می یابد و نهایتا طرحی.
باید این مساله را نیز بدانیم که در گذشته ذهنی او، شاید نمونه هایی از چیزی که می خواهد پدید آورد وجود داشته و یا الگوهایی کمکی به اشکالی دیگر با ساختارهایی تقریبا متشابه و یا تکاملی، که آنها نیز می تواند عرصه پیدایش فرم را برای او تا حدود دستیافتنی تر کند.
در این بین حتی برای ساخت و اجرای آن نیز می تواند به همان گذشته موضوع قابل بحث و یا عناصری که موضوعیت معینی در رابطه با هدف دارند مراجعه کند، به آنها بیاندیشد و برای خود روابطی را به وجود آورد و دلایلی برای توجیه آنچه را که می سازد.
اگر که در بین موارد مختلفی که در طول حیات بشری رخ داده است، به پدیده ای با عنوان خلق و ظهور ادوات موسیقی برای موسیقی اشاره کنیم و این مطلب برای ما در درجه اهمیت باشد که از این دسته وسیع و گسترده بین فرهنگها و تمدن های مختلف به خانواده ویولون و سازهای زهی آرشه ای نگاهی خاص تر داشته باشیم، این گروه نیز از قوانین و ترسیم عنوان شده مستثنی نمی باشد.
پس ویلن نیز به عنوان عضوی از گروه خانواده ویلن تعاریفی همسان، شبیه و همگونه با سایر اعضای خانواده خود به لحاظ استاتیک، فیزیک و مکانیک خواهد داشت. حتی این خانواده می تواند گسترده تر از آنچه امروز به صورت معین می بینیم، وجود داشته باشد.
مجموعه ای که از آن به نام خانواده ویولن نام می بریم به چهار ساز مشخص یعنی "ویولون"، "ویولا"، "چلو" و "باس" معرفی می شوند. اما می تواند این مجموعه متصل به گذشته خود، "ویولا دامور"ها، "ویولا داگامبا" ها و "ویولا دابراچیو" ها را نیز شامل شود. بنابراین دستیابی به ردیف ژنتیک این ساز با در نظر گرفتن گذشته خودش- که هر کدام از این سازها می تواند شخصیت مستقل خودش را داشته باشد- کار و تلاشی ارزشمند و البته دستیافتنی است.
از اینرو با بررسی و مطالعه سازهای موجودی که به نوعی با چیدمان ساختمانی ویولن ارتباط دارند می توان وقایع را بهتر تشریح کرد. در این راستا تاریخ گواهی دقیق، مطمئن و قابل استناد است که می تواند صحت توضیحات را با یادآوری تصاویر کاملتر کند.